در سریال وست ورلد میبینیم که رنج هایی رو بر دوش میزبان ها گذاشتن و میزبان ها به واسطه ی اون رنج ها، در غم و اندوه هستن. اما رنج ها چیزی نیستن جز یه سری کد. رنج ها کاذبن، اما غم و اندوهی واقعی به ارمغان اوردن. وقتی موهای پسرش رو دید گریه کرد، منم گریه کردم. ولی نمیدونم برای غم و اندوه میزبان بود یا برای غم و اندوه خودم و دیگران. تا کی تحمل این همه؟
درباره این سایت